وبلاگ عاشقان نقشبندیه

 اولیا شمشیر حق اند از فلک آویخته  //  هر که با آنان در ستیزد خون خود را ریخته




تاریخ: پنج شنبه 24 فروردين 1398برچسب:,
ارسال توسط akbr

 ر كتاب فتاوي الحديثيه شيخ ابن حجر و نيز در كتاب نفحات الانس آمده كه يكي از علماي شام پيشواي شافعيان عبدالله ابن عصرون گفته است ،در طلب علم به بغداد رفتم و ابن سقا در آن وقت رفيق من بود در نظاميه بغداد مشغول عبادت بوديم و زيارت صالحان ميكرديم در ان وقت در بغداد شخصي بود كه وي را غوث مي گفتند شايع بود كه هرگاه بخواهد پنهان و هرگاه بخواهد عيان مي شود من و ابن سقا و شيخ عبدالقادر كه وي هنوز جوان بود به زيارت آن غوث رفتيم ابن سقا در راه گفت از وي مسئله اي خواهم پرسيد تا ببينم چه ميگويد شيخ عبدالقادر گفت معاذالله معاذالله از وي چه چيزي بپرسيم من پيش وي ميروم و انتظار بركات او ميبرم . چون بر وي در آمديم اورا در جاي خود نديديم ساعتي بوديم و ديديم كه بر جاي خود نشسته پس از سر خشم در ابن سقا نگريست و گفت واب بر تو اي ابن سقا از من مساله اي مي پرسي كه جواب آن را ندانم مسئلع اين است و جواب آن ميبينم كه آتش كفر در تو زبانه ميزند بعد از آن به من نگريست و گفت اي عبدالله از من مسئله اي ميپرسي و ميبيني چه ميگويم مسئله اين است و جواب آن همانا كه دنيا را بنا گوش فراگيرد به من بي ادبي كردي .بعد از آن به شيخ عبدالقادر نگريست و وي را نزديك خود بنشاند و گرامي داشت فرمود اي عبدالقادر خداي و رسولش را را خشنود ساختي به خاطر ادبي را نگاه داشتي گويا ميبينم تورا در بغداد به منبر بر آمده اي و مي گويي ((قدمي هذه علي رقبه كل ولي الله )) و ميبينم اولياء وقت همه گردنهاي خود را پست كرده اند به خاطر جلال و اكرام تو پس در همان ساعت غايب شد و هيچوقت آن را نديديم . هرچه نسبت به شيخ عبدالقادر گفت واقع شد و ابن سقا به تحصيل علوم اشتغال بليغ نمود و بر اقران خود فايق شد و در بحث و مناظره آنچنان شهرت يافت كه با هركس مجادله كند او را ساكت و مبهوت مي نمود خليفه وي را بر رسالت به ملك روم فرستاد و پادشاه روم به فن آوري فصاحت و برتري او پي برد و از او تعجب كرد .كثيري از عابدان و دانشمندان نصراني را جمع آوري مي كرد سپس ابي سقا با آنان به مناظره و گفتگو پرداخت ابن سقا آنان را خاموش و عاجز گردانيد عظمتش نزد پادشاه بيشتر شد و امتحان وي سنگين شد پادشاه دختر خوب روي داشت نزد وي جلوه كرد و شيفته و حيرت زده اش كرد ابن سقا وي را از ملك خواست و طلب كرد كه به نكاح او در آورد . ملك گفت به شرط انكه نصراني شوي . اجابت كرد و با دختر ملك ازدواح نمود و پس از چندي ابن سقا مريض شد او را به بازار انداختنئد و در خواست غذا و كمك ميكرد كسي اورا جواب نمي داد . افسردگي شديد داشت ، شخصي كه او را ميشناخت از احوال و او پرسيد حماقت و رسوايي بود كه دامنگير من شد و تو نيز علت آن را ميداني باز پرسيد آيا از قرآن چيزي حفظ داري گفت خير مگر آيه ((ربما يود الذين كفروا لو كانو مسلمين))/آن شخص گفت پس از چندي باز او را ديدم كه تمام بدنش سياه شده مانند يك سوخته كامل در حال نزع بود و رو به قبله اش كردم رو به شرق كرد باز تكرار كردم دوباره رو به شرق كرد اين كار ادامه داشت تا اينكه روحش خارج شد و رويش يه شرق بود و همواره كلام آن غوث را به ياد مي آورد و علت بد بختي اش را بي ادبي و انكار نسبت به آن ولي ميدانست.عبدالله بن عصرون گفت اما من به دمشق رفتم سلطان صالح نورالدين الشهيد مرا احضار كرد و از من خواست كه مسئوليت اداره اوقاف را به عهده گيرم اجابت كردم و ثروت و سامان زيادي بر من ارزاني يافت .حقا گفتار آن آن ولي در همه ما صدق كرد .اين داستان به خاطر كثرت و عدالت ناقلان به حد تواتر معنوي رسيده . شامل بليغترين زجر و محكمترين ردع است بر منكرين اوليا الله كه مبادا منكران انان مانند ابن سقا گرفتار آن همه فتنه مهلك ابدي كه بدتر و بزرگتر از آن يافت نمي شود .از خداوند متعال مسئلت مي نمايم كه به خاطر ذات كريمش و حبيب رئوف و رحيمش ما را ازآن فتنه و هر فتنه ديگر محفوظ بدارد (آمين يا رب العالمين)

چند سال بعد از در گذشت شيخ حماد روز جمعه اي حضرت غوث الاعظم در رباط خود بالاي منبر معال تشريف داشت مجلس را وعظ ميگفت و عامه مشايخ قريب پنجاه تن حاضر بودند از جمله شيخ علي سهروردي و شيخ جاگير و قضيب البانموصلي و شيخ ابو سعيد قيلوي و شيخ ابوالنجيب حدقه بغدادي و شيخ مبارك بن علي و شيخ شهاب الدين سهروردي و غير از اين مشايخ كبار حاضر بودند در همين حال تجلي انوار حقاني بر قلب محبوب سبحاني حضرت شيخ عبدالقادر متجلي شد و سرمست باده محبت گرديد سخن ميگفت ناگهان گرم شد كلام از درون جان ميجوشيد و بر زبان جاري ميشد گويي ناگهان نوري كه افلاك را نمودار ساخت و فرمود((قدمي هذه علي رقبه كل ولي الله))(پاي من بر گردن تمام اولياست)در همين وقت كه شنوندگان مسحور كلامش بودند ديدند شيخ علي هيئتي اول از همه از منبر رفت و پاي شيخ بر گردن خو نهاد و به زير دامن شيخ درآمدو ساير مشايخ گردنهاي خود را پيش داشتند.

شيخ عبدالقادر همان انساني است كه مثنوي درباره اش سروده است

اين چنين آدم كه نامش مي برم گر ستـايم تـا قيـامت قــاصرم

كيفيت روحي شيخ هنگام سرودن اين شعر را چه كسي مي توان گفت؟!

مست خدائيم ما كي به خود آئيم ما

ساقي ما چون خداست باده سراب طهور

اين راز ونياز تحسين آميز شيخ را كمتر عارفي به خود جرات يا اجازه داده بود كه بگويد يا اعتراف كند.آثار عشق در زندگي حضرت غوث الاعظم بطور وضوح در آثارش مي توان ديد عشق آرامش روحي شيخ را به هم زده است اگرچه آرامش واقعي زندگي پس از مرگ نهفته است اما سنگيني بار عشق را بر دلش بر روحش بخوبي در غزل زير مي توان احساس نمود . شيخ مانن عشاق بزرگ جهان از منتهاي خوش و عيش و عشرت مي نالد و از فرط نشاط به ناله در مي آيدو مي گويد:

از خان و مان آواره ام از دست عشق از دست عشق

سـرگشته و بيچاره ام از دست عشق از دست عشق

اي كاشكي بودي عدم تـــا بــاز رسـتـي از عـدم

مي سوزم از سر تا قدم از دست عشق ازدست عشق

همه روز و شب ديوانه اي در گــوشــه ويــرانــه اي

گويم به خود افسانه اي از دست عشق ازدست عشق

محيي خدا راخوان و بس ايــن غــم نگو با هيچ كس

                                 نـعره مـزن زيـن سپس از دست عشق از دست عشق

سوز عشق و تب و تاب آن وي را وادار مي كند كه بي تابانه بسرايد:

بـي حـجـابـانـه درآ از در كاشـانـه مـا

كه كسي نيست بجز ورود تو در خانه مـا

مـرغ بـاغ ملكوتيم در ايـن ديـر خـراب

مـيشـود نـور تـجـلاي خـدا دانـه مـا

منكر نعره مـا گو كه به مـا عربـده كرد

تـا بمحشر شنـود نـالـه مسـتـانه مـا

شكرلله كه نمرديم و رسيديم به دوست

آفـريـن بـاد بـر ايـن همت مردانـه مـا

 

اين گفتار يك شاعر با يك انسان متعارف نيست .اين نيايش دل است كه از فروغ ذات سرمدي غرق شور و هيجان و اشتياق شده است. در اين لحظات مقدس نيروي عشق فرمانروا و حاكم است و شيخ بي تابانه عنان اختياردل بدست قدرت جادوئي عشق سپرده است شيخ به خاطر ارزش هاي والاي انساني ، مذهبي و اخلاقي و خدمات به جامعه ديني و الهامات آسماني مورد ستايش ايرانيان و مسلمان ماوراء قفقاز و شبه قاره هند و اعراب است راز شهرت او دراشعارش نيست بلكه در مشرب اصيل و عميق عرفاني و عملي او نهفته است . وي دين را چون مردمك چشم گرامي ميدارد و براي تمام مسلمانان بويژه صالحان و اهل بيت و خاندان هاي رسالت احترام خاصي قابل است . توصيف حضرت شيخ عبدالقادر گيلاني در تحد توان اينجانب نيست فقط محض جلب رضاي خدا و پيروي از آيه (( وكونوا مع الصادقين)) و با توجه به روايت ((تنزل الرحمه عند ذكر الصالحين))است كه ميخواهم خاطر خود را با ياد و ذكر صالحان تسلي بخشم ، و گرنه ...

اين چنين آدم كه نامش مي برم گـر ستـايـم تـا قيـامـت قاصرم

مدد یا شاه گیلانی

 

 




تاریخ: جمعه 15 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط akbr

 

**خلیفه ابراهیم سماقان درود ورحت خدا بروی باد باعده ایی ازدراویش خود ازمسجد حاجی ویسی پایین می آمدندوبه نزدیکی آهنگری حاج محمد رسیدند.دراین حین خلیفه علی گفت:دراویش راجمع کنید.دراویش جمع شدند.خلیفه علی با اشاره ایی به آهنگرگفت آن آهن سرخ شده رابدهید.خلیفه علی درمیان مردم آهن سرخ رابازبانش سرکرد.بوی کباب شدن زبان خلیفه علی به آسمان بلندشد.درست مثل اینکه گوشت کباب کنند.این ناشی ازبرکات پیران طریقت است.

**بعد ازفوت حضرت شیخ محمودملک(حفید که ازنوه های حاجی کاک احمد سلیمانی است.) تعداد ۶۰ نفربودیم که به قره داغ رفتیم.ناگهان عده ایی مارامحاصره کردند.وهمه مارا سوارماشین کردند.پس ازچند دقیقه یکی ازدراویش حالش به هم می خورد.به یکباره درماشین بلند می شود وخودرابه پایین پرت می کند.اما زود بلند می شود.سربازان دراین هنگام می گویند،این طریقت حقیقت دارد.چون اگرغیرازاین بود.این درویش تابه حال جان خودراازدست می داد.

**نقل می کنند که درزمان حیات حاج سید عبدالباقی ناوه،جمعی ازدراویش به همراه خلیفه علی ساوان درجلو مسجد ناوه درحال ذکربودند.دراین هنگام خلیفه علی دونفرازدراویش رامی گیرد وسرمی برد.سپس دوسجاده روی آنها می نهد.دراین هنگام به اذن واراده الهی دراویش زنده می شوند وذکر حق تعالی رابه جای می آورند.اینها ازکشف وکرامات مردان صالح خدااست.

**درزمان جناب شیخ عبدالکریم کس نزانی خلیفه علی ساوان درکویه درمحلی بنام ناو شاخان با عده ایی دیگر درحل ذکربودند.خلیفه علی ساوان درمیدان ذکر مثل اینکه نفری به وی دستورداده باشد،مشکی پرازآب رادست می گیردودرمیدان به چرخش درمی آید.دراین هنگام عده ایی ازدراویش که تازه ازکرکوک خدمت شیخ رسیده بدند.عرض کردندکه ما این درویش رادرصحرا کنارخرمنی که آتش گرفته بود،دیدیم که داشت آن راخاموش می کرد.

** یکی ازماموستایان آئینی درمسجد مشغول خواند حدیث برای مردم بود.دراین هنگام عقربی سه بارپای وی رانیش زد وباوجود آنکه دردش بسیارزیاد بود،اما همچنان به کارخود ادامه داد.هنگامی که خطبه تمام شد گفت:درد بسیارشدیدی داشت.مردم گفتند پس چرادست نکشیدی،گفت به خاطر آنکه درخدمت احادیث خدای تعالی وپیامبر(ص)بودم.


 




تاریخ: جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط akbr

 در روستای تخته می‌توان از زیارتگاه شیخ مصطفا   بازدید نمود که ایشان از کرامات بسیاری برخوردار بوده‌اند  . 




تاریخ: سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط akbr

 

طريقت و عشق الهي با خليفه رضايي

 

 




تاریخ: سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط akbr

 

 
 



تاریخ: پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط akbr

 

 

 

حه‌فتا ساڵ به‌ر له‌مشه‌و،له باغه‌كۆن باغی عیلم و عیرفان، خۆری ئاسمانی ته‌سه‌ووف به یه‌كجاری كوژایه‌وه،بۆ رێزلێنان له یادی حه‌فتا ساڵه‌ی كۆچی دوایی قوتبی زه‌مان،شای عیلم و عیرفان حه‌زره‌تی شیخ محه‌ممه‌د عه‌لی حسامه‌ددین(ق_س) كورته باسێك ده‌كه‌ین له سه‌ر ژیانی ئه‌م بلیمه‌ته پایه به‌رزه.

شیخ محمد علی در سال 1278 هـ.ش در روستای ته‌ویلی (ته‌وێڵه) ی کردستان عراق در خانواده‌ای مذهبی و اهل تصوف چشم به جهان گشودند.پدر شیخ محمدعلی شیخ محمد بهاءالدین ثانی ابن شیخ عثمان سراج الدین ابن خالد آغا ته‌ویله‌ای ابن سید عبدالله ابن سید محمد درویش ابن سید معروف ابن سید جمعه ابن سید طاهر حمرینی از سادات نعیمی می باشند. پدر شیخ محمد علی شیخ محمد بهاءالدین جانشین پدرش شیخ عثمان سراج الدین بود که سلسله‌ی نقشبندی را از مولانا خالد شهرزوری گرفته‌اند و کردستان را به نور این خورشید درخشان منور نمودند، به همت والا و مجاهدتهای فراوان و از خود گذشتگیهای این خانواده‌ی اصیل بود که طریقه‌ی نقشبندی استوار و محکم در میان دلهای مردم کردستان پا نهاد و بذر ایمان و اعتقاد راسختر را بیشتر از هر طریقه‌ای در این صحرای خشک نشاندند و باغی از گل و سبزه‌ی اسلام را کاشتند .

با تولد شیخ محمد علی این سلسله که در کردستان پا گرفته بود، تحول و دگرگونی فراوانی یافت.بزرگان این طریقه چون شیخ سراج الدین قبل از تولد شیخ محمدعلی به هوش و ذکاوت و مقاماتی که شیخ محمدعلی به آن می رسیدند آگاه و مطلع بودند به همین دلیل همیشه و در همه حال با توجهات خاص خودشان شیخ محمدعلی را پله پله به مقامات بالاتر هدایت می نمودند چنانکه بیشتر خلفاء و نزدیکان این خانواده بر این باور بودند که شیخ محمدعلی در اولین روز تولدش به مقامی رسیده بود که به هیچ شیخ و مرشدی نیازمند نباشد و خود به پله و پایه‌ی مرشدی كامل رسیده بودند. ولی خداوند مقامات بالاتری را برای این مرشد جوان رقم زده ‌بودند.تا شیخ سراج الدین در حال حیات بودند بیشتر از هر کسی به احوال شیخ محمد علی می پرداختند و گویا خودشان فرموده‌اند این علی من از شیخ علی خواص و از من هم بالاتر خواهند رفت. بعد از شیخ سراج الدین سرپرستی و استادی شیخ محمدعلی بر عهده‌ی پدرش شیخ محمد بهاءالدین بود که اجل مهلت نداد تا سرپرستی و ارشاد پسرشان را مدتی بر دوش كشند و وفات نمودند.شیخ محمدعلی آن زمان جوانی کم سن و سال بودند ولی چون بحری خروشان و مواج از علم و شریعت و طریقت بر مسند ارشاد و جانشینی پدر نشستند و استوار و محکم در برابر مشکلات ایستادند و خداوند هم در تمامی احوال پشت و پناه این شیر مرد جان بودند.

چون شیخ محمدعلی بر جای پدر نشستند خیلی زود توانستند دلها را تسخیر کنند و از همان روزهای اول خیل مریدان برای تجدید بیعت با شیخ جوان به حضور رسیدند و خلفاء شیخ سراج الدین و شیخ بهاءالدین از اولین این جماعت بودند . شیخ اسماعیل هجیج خود تعریف نموده‌اند: بعد از اینکه با شیخ محمدعلی بیعت نمودم بعضی اعتراض کردند که چطور شخصیتی عالم وعارف مثل شما که خلیفه‌ی شیخ سراج الدین بوده‌اید و از نام آوران این طایفه‌اید به این جوان تازه رسیده روی کرده‌اید و خود را به دست ایشان سپرده اید؟ ولی جالب پاسخ شیخ اسماعیل که فرموده بودند: به خدا قسم که خداوند به جز این دو چشم ظاهری چشم دیگری هم به من داده که آن چشم بصیرت و دل است و با آن تمام دنیا را گشتم تا کسی را پیدا کنم و خود را به ایشان بسپارم ولی هرگز کسی را بالاتر از این جوان نیافتم.

شیخ محمدعلی حسام‌الدین در اول کار در روستای ته ویلی در جوار مرقد مطهر شیخ سراج الدین و شیخ بهاءالدین به ارشاد مشغول گشتند و چیزی نگذشت که خداوند به لطف وعنایت خود ایشان را یاری داد و سعادت ایشان را زیادت بخشید و خلقی فراوان به دورش جمع گشتند و به طاعت و ذکر و یاد خدا مشغول شدند .کرامات و فیوضات آشکار از شیخ حسام الدین باعث شهرت بیشتر و وسعت دایره‌ی محبوبیت ایشان در میان مسلمین گشت چنانکه از اطراف و اکناف ممالک اسلامی چون عراق،ایران،ترکیه،سوریه،مصر،افغانستان،پاکستان،عربستان و... از عالم و عامی،وضیع و شریف برای کسب فیوضات رحمانی در این مرکز علم وعمل در ته‌ویلی شریف از هم  سبقت می گرفتند.

بعدها شیخ حسام الدین بنا به دلایلی مرکز ارشادات خویش را از تویلی به باغه‌کن(باغه‌كۆن) در نزدیکی خرمال انتقال دادند و آنجا قبله‌ی مریدان و محبان شیخ گشت. باغ كن مرکز اصلی ارشاد حضرت شیخ حسام الدین بوده که خود با دستان خویش انجا را بنا نمودند و مرکز نشر علوم تصوف قرار دادند. با بنا و ساختمانی ساده ولی بسیار ماهرانه که هر بیننده‌ای را متعجب می مود.

خانقاه حضرت حسام الدین محل تجمع مریدان شیخ بود که از بیشتر کشورها به آنجا می آمدند و مشغول سلوک و طی مراحل عرفانی می شدند و از این مکان مقدس هزاران هزار مرید تشنه، آب رستگاری نوشیدند و به حقیقت بشری رسیدند و کمال یافتند.

حضرت حسام الدین مرشدی بودند که تمامی مراحل عرفانی را در این طریقه طی نمودند و از طرف حضرت رسول (ص) به مقام ولایت کبری نائل گشتند که این مقام تنها به ایشان و حضرت امام ربانی هدیه شده است،همچونین به اقرار بزرگ مردان این طایفه حضرت حسام الدین قطب زمان بودند و بالاتر از ایشان کسی بر پله‌ی این نردبان نرفت.

حضرت حسام الدین غواص علم شریعت و مرشد نقشبند و چشمه ی زلال درویشان چنان مردانی را به جامعه‌ی تصوف تحویل داد که کردستان تا ابد به افتخار آنان به خود می‌بالد. مردانی چون شیخ محمد بهاءالدین ثالث و شیخ گل احمد نورالدین که به ترتیب بعد ایشان بر این پله نشستند و بعد از خوداین مسند را به حضرت شیخ محمدعلی ثانی‌حسام‌الدین  تحویل دادند که تنها سرو بوستان شریعت و طریقت و حقیقت و قافله سالار میدان تصوف در تمامی کردستان وعراق و ایران وترکیه و سوریه چون روز روشن نمایان و چون کوه استوار و چون خورشید روشنی بخش این طریقت گشته است. شیخ جوان بر پله‌ای از این نردبان رفته که امروز کسی تاب و توان رفتن به آن بالا را ندارد. و یا شیرمرد عرفان،عالم علم  و عمل مرشد شریعت و طریقت حضرت شیخ عثمان سراج الدین ثانی که مجلس رندان بانوای نام ایشان خوشتر است،و هزاران هزار خلفاء و بزرگ مردان دیگری که ما از بیشتر آنها خبر نداریم  و تنها گوشه‌ای کوچک از آن مردان خدا رامی شناسیم چون:

ملا علی افندی                                              

ملا اسعد رواندوزی                                        

ملا طه شقلاوه‌ای                                        

ملا ابراهیم فراقی                                                     

ملا سید صالح الجبه                                       

ملااحمد وحیدی بوکانی                                   

ملامحمد رشید مدرس مریوانی                             

ملا محمد صادق اویهنگی                                 

ملا سید احمد کرکوکی                                 

شیخ معروف قرداغی                                    

شیخ عبد الرحمن قرداغی                             

شیخ جمیل افندی                                       

شیخ عبدلله شهبازی                                   

شیخ علی اویهنگی                                       

شیخ عارف شهبازی                                     

شیخ عبدالحمید مدرس مریوانی

شیخ محمد دادانه

شیخ حبیب الله حسامی

شیخ حبیب الله کاشتری

شیخ ملا حسن دارالاسلام

شیخ سعید ترکی - از ترکیه

شیخ عبدالواحد - از وان ترکیه

شیخ محمد قدری نقیب - از ترکیه          

شیخ عبدالعزیز مصری

شیخ اثرالدین مصری

آیه الله  محمد مردوخ کردستانی

خلیفه سید طه لون

بابا مردوخ روحانی

سید احمد هویه‌ای

محمد حیاتی - از ترکیه

 

این تنها گوشه‌ای از مشایخ این طریقه می باشند که از فیوضات و ارشادات حضرت حسام الدین به مقامات عرفانی رسیده اند و از خانقاه و حجره‌ی این مرشد و قطب زمان درس آموخته‌اند و روح و روان خود را به نور آن منیر روشن ضمیر آراسته‌اند و خود مرشدی برای جامعه ی بزرگ تصوف به حساب آمده‌ و سالها خدمت کرده‌اند. و همچون خلیفه و مریدی با ادب و حق شناس به نسبت این راه مجاهدت و از جان گذشتگی نموده اند.

حضرت شیخ محمدعلی حسام الدین در طول هشتاد سال عمر مبارکشان شست سال تمام دراین میدان به ارشاد و تبلیغ دین مبین اسلام و راه و روش حضرت مصطفی (ص) پرداختند و لحظه‌ای کوتاهی و غفلت ننمودند. تا بلاخره در روز دوشنبه بیست و ششم ذی الحجه سال 1358 هـ.ق برابر با 1318 هـ.ش در محل خانقاه خود در باغه کن جان به جان آفرین تسلیم نمودند و خورشید فروزان علم وعمل از این جهان فانی کوچ کردند و عالم اسلام را در غم و ماتم  فرو  گذاشتند.

روحشان شاد وراهشان پر رهرو باد.




تاریخ: پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط akbr

صفحه قبل 1 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 3
بازدید کل : 1363
تعداد مطالب : 7
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1

Alternative content