شیدای غوث گیلانی
وبلاگ عاشقان نقشبندیه

 ر كتاب فتاوي الحديثيه شيخ ابن حجر و نيز در كتاب نفحات الانس آمده كه يكي از علماي شام پيشواي شافعيان عبدالله ابن عصرون گفته است ،در طلب علم به بغداد رفتم و ابن سقا در آن وقت رفيق من بود در نظاميه بغداد مشغول عبادت بوديم و زيارت صالحان ميكرديم در ان وقت در بغداد شخصي بود كه وي را غوث مي گفتند شايع بود كه هرگاه بخواهد پنهان و هرگاه بخواهد عيان مي شود من و ابن سقا و شيخ عبدالقادر كه وي هنوز جوان بود به زيارت آن غوث رفتيم ابن سقا در راه گفت از وي مسئله اي خواهم پرسيد تا ببينم چه ميگويد شيخ عبدالقادر گفت معاذالله معاذالله از وي چه چيزي بپرسيم من پيش وي ميروم و انتظار بركات او ميبرم . چون بر وي در آمديم اورا در جاي خود نديديم ساعتي بوديم و ديديم كه بر جاي خود نشسته پس از سر خشم در ابن سقا نگريست و گفت واب بر تو اي ابن سقا از من مساله اي مي پرسي كه جواب آن را ندانم مسئلع اين است و جواب آن ميبينم كه آتش كفر در تو زبانه ميزند بعد از آن به من نگريست و گفت اي عبدالله از من مسئله اي ميپرسي و ميبيني چه ميگويم مسئله اين است و جواب آن همانا كه دنيا را بنا گوش فراگيرد به من بي ادبي كردي .بعد از آن به شيخ عبدالقادر نگريست و وي را نزديك خود بنشاند و گرامي داشت فرمود اي عبدالقادر خداي و رسولش را را خشنود ساختي به خاطر ادبي را نگاه داشتي گويا ميبينم تورا در بغداد به منبر بر آمده اي و مي گويي ((قدمي هذه علي رقبه كل ولي الله )) و ميبينم اولياء وقت همه گردنهاي خود را پست كرده اند به خاطر جلال و اكرام تو پس در همان ساعت غايب شد و هيچوقت آن را نديديم . هرچه نسبت به شيخ عبدالقادر گفت واقع شد و ابن سقا به تحصيل علوم اشتغال بليغ نمود و بر اقران خود فايق شد و در بحث و مناظره آنچنان شهرت يافت كه با هركس مجادله كند او را ساكت و مبهوت مي نمود خليفه وي را بر رسالت به ملك روم فرستاد و پادشاه روم به فن آوري فصاحت و برتري او پي برد و از او تعجب كرد .كثيري از عابدان و دانشمندان نصراني را جمع آوري مي كرد سپس ابي سقا با آنان به مناظره و گفتگو پرداخت ابن سقا آنان را خاموش و عاجز گردانيد عظمتش نزد پادشاه بيشتر شد و امتحان وي سنگين شد پادشاه دختر خوب روي داشت نزد وي جلوه كرد و شيفته و حيرت زده اش كرد ابن سقا وي را از ملك خواست و طلب كرد كه به نكاح او در آورد . ملك گفت به شرط انكه نصراني شوي . اجابت كرد و با دختر ملك ازدواح نمود و پس از چندي ابن سقا مريض شد او را به بازار انداختنئد و در خواست غذا و كمك ميكرد كسي اورا جواب نمي داد . افسردگي شديد داشت ، شخصي كه او را ميشناخت از احوال و او پرسيد حماقت و رسوايي بود كه دامنگير من شد و تو نيز علت آن را ميداني باز پرسيد آيا از قرآن چيزي حفظ داري گفت خير مگر آيه ((ربما يود الذين كفروا لو كانو مسلمين))/آن شخص گفت پس از چندي باز او را ديدم كه تمام بدنش سياه شده مانند يك سوخته كامل در حال نزع بود و رو به قبله اش كردم رو به شرق كرد باز تكرار كردم دوباره رو به شرق كرد اين كار ادامه داشت تا اينكه روحش خارج شد و رويش يه شرق بود و همواره كلام آن غوث را به ياد مي آورد و علت بد بختي اش را بي ادبي و انكار نسبت به آن ولي ميدانست.عبدالله بن عصرون گفت اما من به دمشق رفتم سلطان صالح نورالدين الشهيد مرا احضار كرد و از من خواست كه مسئوليت اداره اوقاف را به عهده گيرم اجابت كردم و ثروت و سامان زيادي بر من ارزاني يافت .حقا گفتار آن آن ولي در همه ما صدق كرد .اين داستان به خاطر كثرت و عدالت ناقلان به حد تواتر معنوي رسيده . شامل بليغترين زجر و محكمترين ردع است بر منكرين اوليا الله كه مبادا منكران انان مانند ابن سقا گرفتار آن همه فتنه مهلك ابدي كه بدتر و بزرگتر از آن يافت نمي شود .از خداوند متعال مسئلت مي نمايم كه به خاطر ذات كريمش و حبيب رئوف و رحيمش ما را ازآن فتنه و هر فتنه ديگر محفوظ بدارد (آمين يا رب العالمين)

چند سال بعد از در گذشت شيخ حماد روز جمعه اي حضرت غوث الاعظم در رباط خود بالاي منبر معال تشريف داشت مجلس را وعظ ميگفت و عامه مشايخ قريب پنجاه تن حاضر بودند از جمله شيخ علي سهروردي و شيخ جاگير و قضيب البانموصلي و شيخ ابو سعيد قيلوي و شيخ ابوالنجيب حدقه بغدادي و شيخ مبارك بن علي و شيخ شهاب الدين سهروردي و غير از اين مشايخ كبار حاضر بودند در همين حال تجلي انوار حقاني بر قلب محبوب سبحاني حضرت شيخ عبدالقادر متجلي شد و سرمست باده محبت گرديد سخن ميگفت ناگهان گرم شد كلام از درون جان ميجوشيد و بر زبان جاري ميشد گويي ناگهان نوري كه افلاك را نمودار ساخت و فرمود((قدمي هذه علي رقبه كل ولي الله))(پاي من بر گردن تمام اولياست)در همين وقت كه شنوندگان مسحور كلامش بودند ديدند شيخ علي هيئتي اول از همه از منبر رفت و پاي شيخ بر گردن خو نهاد و به زير دامن شيخ درآمدو ساير مشايخ گردنهاي خود را پيش داشتند.

شيخ عبدالقادر همان انساني است كه مثنوي درباره اش سروده است

اين چنين آدم كه نامش مي برم گر ستـايم تـا قيـامت قــاصرم

كيفيت روحي شيخ هنگام سرودن اين شعر را چه كسي مي توان گفت؟!

مست خدائيم ما كي به خود آئيم ما

ساقي ما چون خداست باده سراب طهور

اين راز ونياز تحسين آميز شيخ را كمتر عارفي به خود جرات يا اجازه داده بود كه بگويد يا اعتراف كند.آثار عشق در زندگي حضرت غوث الاعظم بطور وضوح در آثارش مي توان ديد عشق آرامش روحي شيخ را به هم زده است اگرچه آرامش واقعي زندگي پس از مرگ نهفته است اما سنگيني بار عشق را بر دلش بر روحش بخوبي در غزل زير مي توان احساس نمود . شيخ مانن عشاق بزرگ جهان از منتهاي خوش و عيش و عشرت مي نالد و از فرط نشاط به ناله در مي آيدو مي گويد:

از خان و مان آواره ام از دست عشق از دست عشق

سـرگشته و بيچاره ام از دست عشق از دست عشق

اي كاشكي بودي عدم تـــا بــاز رسـتـي از عـدم

مي سوزم از سر تا قدم از دست عشق ازدست عشق

همه روز و شب ديوانه اي در گــوشــه ويــرانــه اي

گويم به خود افسانه اي از دست عشق ازدست عشق

محيي خدا راخوان و بس ايــن غــم نگو با هيچ كس

                                 نـعره مـزن زيـن سپس از دست عشق از دست عشق

سوز عشق و تب و تاب آن وي را وادار مي كند كه بي تابانه بسرايد:

بـي حـجـابـانـه درآ از در كاشـانـه مـا

كه كسي نيست بجز ورود تو در خانه مـا

مـرغ بـاغ ملكوتيم در ايـن ديـر خـراب

مـيشـود نـور تـجـلاي خـدا دانـه مـا

منكر نعره مـا گو كه به مـا عربـده كرد

تـا بمحشر شنـود نـالـه مسـتـانه مـا

شكرلله كه نمرديم و رسيديم به دوست

آفـريـن بـاد بـر ايـن همت مردانـه مـا

 

اين گفتار يك شاعر با يك انسان متعارف نيست .اين نيايش دل است كه از فروغ ذات سرمدي غرق شور و هيجان و اشتياق شده است. در اين لحظات مقدس نيروي عشق فرمانروا و حاكم است و شيخ بي تابانه عنان اختياردل بدست قدرت جادوئي عشق سپرده است شيخ به خاطر ارزش هاي والاي انساني ، مذهبي و اخلاقي و خدمات به جامعه ديني و الهامات آسماني مورد ستايش ايرانيان و مسلمان ماوراء قفقاز و شبه قاره هند و اعراب است راز شهرت او دراشعارش نيست بلكه در مشرب اصيل و عميق عرفاني و عملي او نهفته است . وي دين را چون مردمك چشم گرامي ميدارد و براي تمام مسلمانان بويژه صالحان و اهل بيت و خاندان هاي رسالت احترام خاصي قابل است . توصيف حضرت شيخ عبدالقادر گيلاني در تحد توان اينجانب نيست فقط محض جلب رضاي خدا و پيروي از آيه (( وكونوا مع الصادقين)) و با توجه به روايت ((تنزل الرحمه عند ذكر الصالحين))است كه ميخواهم خاطر خود را با ياد و ذكر صالحان تسلي بخشم ، و گرنه ...

اين چنين آدم كه نامش مي برم گـر ستـايـم تـا قيـامـت قاصرم

مدد یا شاه گیلانی

 

 



نظرات شما عزیزان:

k
ساعت1:32---20 اسفند 1391
غير از خداوند را بکمک خواندن



دوستان ... همانطور که ما همگی ميدانيم، انسان اشتباه ميکند، ولی هرگز اشتباهی در فرمايشات خداوند وجود ندارد.

باين دليل، تمام مطالبی که به شما عرضه ميکنم عقيده شخصی من يا فرد ديگری نيست و سعی ميکنم که همراه با آيه ای از قرآن مجيد باشد.



اجازه بدهيد اين مطلب را با آيه ای از قرآن مجيد شروع کنم. آيه پنجم سوره فاتحه:



\"اياک نعبد و اياک نستعين\"

معنای اين آيه بسيار ساده است.

هيچ راهی برای تغيير دادن و تفسير کردن اشتباهی آن، برای هيچ فردی که مرضی در دل دارد باقی نمی گذارد.

خداوند در يک جمله کوچک، اسلام، توحيد، و خالص کردن دين را به ما مياموزد.

خداوند در يک جمله کوچک، به من و شما ياد ميدهد که چگونه در دکان تمام دکانداران مذهبی را ببنديم.

خداوند در يک جمله کوچک و بسادگی به ما ياد ميدهد که از شرک دوری کنيم و بگوئيم:



\"(خداوندا) فقط بندگی تو را ميکنيم، و فقط از تو کمک ميخواهيم.\"



در هفده رکعت نمازها، هر روز، حداقل ده بار من و شما در پيشگاه خداوند ايستاده ميگويم

\" فقط از تو کمک ميخواهيم\"

اين عهدی است که من و شما هر روز بکرات با خداوند ميبنديم.

اگر من چندی بعد دستم را به آسمان بلند کنم و از کسی غير از خداوند طلب کمک کنم، يا بدرگاه غير خدا دعا کنم،

معنی اين کارم چيست؟



احتياجی ندارد که راه دوری برويم تا خداوند و قدرت بی همتای او را بشناسيم، درک کنيم،

و متوجه شويم که فقط و فقط به چه کسی بايد دعا کنيم، و فقط و فقط از چه کسی بايد کمک بطلبيم.



در آيه 53 سوره 41 (سوره فصلت) خداوند ميفرمايد:

\"نشانه های خودمان را در جهان و در وجود خودشان به آنها نشان ميدهيم تا برای آنها روشن شود كه خدا حق است.

آيا كافی نيست كه خداوندت شاهد هر چيزی است؟\"





در آيه 107/106 سوره 10 (سوره يونس) خداوند ميفرمايد:

\"اگر خدا ضرری بتو برساند، هيچكس جز او نميتواند آنرا برطرف كند

و اگر خيری برايت بخواهد، هيچكس جلوی لطفش را نميتواند بگيرد.

لطفش را به هر يك از بندگانش كه بخواهد ميكند.

او آمرزنده مهربان است. \"



در آيه 31 سوره 42 (سوره شوری) خداوند ميفرمايد:

\"و غير از خدا هيچ يار و ياوری برای شما وجود ندارد.\"







در آيه 70 سوره 6 (سوره انعام) خداوند به رسول ميفرمايد:

\"فقط تذكر بده كه هر كس گرفتار اعمال خودش ميباشد و كسی غير از خدا ياور و شفيعی ندارد.\"



خداوند بسادگی به من ميفرمايد که من غير از خود خداوند هيچ كمك كننده‌ای، ياور و شفيعی ندارم.

گرفتاری من چيست اگر من معنی واضح و روشن اين جمله را نفهمم؟



در آيه 18 سوره 72 (سوره جن) خداوند ميفرمايد:

\" کسی را در كنار خدا به كمك نخوانيد \"



در آيه 60 سوره 40 (سوره مومن) خداوند ميفرمايد:

\"و خداوند شما گفت مرا بخوانيد تا دعای شما را اجابت كنم.\"



در آيه 73 سوره 22 (سوره حج) خداوند برای من و شما مثلی ميزند، اين مثل در مورد بت ها و بت پرستی نيست،

خداوند ميفرمايد \"کسانی\" يعنی افرادی که ما غير خدا بدرگاهشان دعا ميکنيم و از آنها برای اجابت دعاهايمان کمک ميخواهيم:



\"ای مردم، مثلی زده شده به آن گوش دهيد:

کسانی را که غير از خدا به کمک ميخوانيد هرگز مگسی را خلق نميکنند،

اگر چه برای آن متحد شوند و اگر يک مگس چيزی را از آنها بربايد نميتوانند آن را از چنگ مگس درآورند.

طالب و مطلوب هر دو ضعيف هستند.\"



در آيه های 104 و 105 سوره 10 (سوره يونس) خداوند ميفرمايد:

\"بگو ای مردم، اگر از دين من دچار شک هستيد بدانيد كه من كسانی را كه غير از خدا عبادت ميكنيد،

عبادت و بندگی نميكنم ولی خدائی را بندگی ميكنم كه جان شما را ميگيرد.

بمن دستور داده شده كه از افراد باايمان باشم.

و بمن امر شده كه رو به دين توحيدی بياور و از مشركين نباش.\"



دوستان ... در حال حاظر حدود هزار نفر در روز از اين سايت، ترجمه قرآن مجيد را ميخوانند.

تشکر و سپاس خداوند را بخاطر مرحمت و افتخاری که به من و همگامان من در اين راه داده،

که بتوانيم در پيشگاه ذات مقدسش خدمتگذاران کوچکی باشيم و آيات بی مانند و پر ارزش قرآن را با زبانی قابل فهم و

بدون هيچ نوع ترس و واهمه ای از هيچ بشر، سازمان، گروه، يا کشوری در اختيار همه بگذاريم.



فقط و تنها مبدأی که من احساس ترس از آن ميکنم، خداوند يکتا است، ترس از اينکه مبادا بر خلاف دستورات او (قرآن مجيد) کاری از من سر زند و قبل از اينکه توبه کرده و کار بدم را اصلاح کرده باشم ، وقت من آيد که از اين دنيا بروم.

ترس از اينکه مبادا در اين سايت اشتباهی کرده باشم، و اين اشتباه من عده ای را گمراه کند.



بخاطر اين امر بسيار مهم، که من تا حد زيادی مطلع هستم چه آينده ای را در اين دنيا و در روز رستاخيز برای من توليد ميکند،

و بخاطر باور و ارادت شديد من به قرآن، و بخاطر احترامی که نسبت به بينندگان اين سايت احساس ميکنم، سعی من هميشه در اين بوده که تمام مطالبی که در اين سايت به شما عرضه ميکنم عقيده شخصی من يا فرد ديگری نبوده و همراه با آيه ای از

قران مجيد باشد. همانطور که همه ما ميدانيم، افراد اشتباه ميکنند، ولی هرگز اشتباهی در فرمايشات خداوند وجود ندارد.



بخاطر احترام به بينندگانی که تصميم گرفتتند خودشان با خواندن دستورات مستقيم خداوند (قران) راه هدايت واقعی را بجويند.

بخاطر احترام به بينندگانی که فرق فاحشی بين فرمايشات خداوند و نظريات عده ای دکاندار مذهبی قرآن نخوانده، که مذهب

را وسيله ايجاد درآمد، و دين را وسيله كسب معاش و تأمين مخارج زندگی خود كرده‌اند ميگذارند.



بخاطر احترام به بينندگانی که مثل من، برای روحانيونی که در راه خداوند و اسلام کوشش ميکنند، کمال احترام را دارند،

ولی در مقابل آن دسته از دکانداران مذهبی بی ‌اطلاع از كتاب الهی ديگر ساکت نمی نشينند و بآنان ميگويند:

خداوند در آيه 89 سوره 16 (سوره نحل) به رسول اکرم ميفرمايد:

\"ما قرآن را بر تو نازل کردیم،

كه هر چیزی را بیان میکند و نشان دهنده راه صحیح و رحمت و بشارت برای افرادیست كه تسلیم حكم و نظر خدا هستند. \"



- امروز قرآن با زبانی که ما آنرا براحتی می فهميم در دست ماست.

- قرآنی که خداوند ميفرمايد هر چيزی را بيان ميکند (بدون استثناء)

- قرآنی که خداوند ميفرمايد نشان دهنده راه صحيح است

- ما با تمام د


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: جمعه 15 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط akbr

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 6
بازدید کل : 1366
تعداد مطالب : 7
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1