حهفتا ساڵ بهر لهمشهو،له باغهكۆن باغی عیلم و عیرفان، خۆری ئاسمانی تهسهووف به یهكجاری كوژایهوه،بۆ رێزلێنان له یادی حهفتا ساڵهی كۆچی دوایی قوتبی زهمان،شای عیلم و عیرفان حهزرهتی شیخ محهممهد عهلی حسامهددین(ق_س) كورته باسێك دهكهین له سهر ژیانی ئهم بلیمهته پایه بهرزه.
شیخ محمد علی در سال 1278 هـ.ش در روستای تهویلی (تهوێڵه) ی کردستان عراق در خانوادهای مذهبی و اهل تصوف چشم به جهان گشودند.پدر شیخ محمدعلی شیخ محمد بهاءالدین ثانی ابن شیخ عثمان سراج الدین ابن خالد آغا تهویلهای ابن سید عبدالله ابن سید محمد درویش ابن سید معروف ابن سید جمعه ابن سید طاهر حمرینی از سادات نعیمی می باشند. پدر شیخ محمد علی شیخ محمد بهاءالدین جانشین پدرش شیخ عثمان سراج الدین بود که سلسلهی نقشبندی را از مولانا خالد شهرزوری گرفتهاند و کردستان را به نور این خورشید درخشان منور نمودند، به همت والا و مجاهدتهای فراوان و از خود گذشتگیهای این خانوادهی اصیل بود که طریقهی نقشبندی استوار و محکم در میان دلهای مردم کردستان پا نهاد و بذر ایمان و اعتقاد راسختر را بیشتر از هر طریقهای در این صحرای خشک نشاندند و باغی از گل و سبزهی اسلام را کاشتند .
با تولد شیخ محمد علی این سلسله که در کردستان پا گرفته بود، تحول و دگرگونی فراوانی یافت.بزرگان این طریقه چون شیخ سراج الدین قبل از تولد شیخ محمدعلی به هوش و ذکاوت و مقاماتی که شیخ محمدعلی به آن می رسیدند آگاه و مطلع بودند به همین دلیل همیشه و در همه حال با توجهات خاص خودشان شیخ محمدعلی را پله پله به مقامات بالاتر هدایت می نمودند چنانکه بیشتر خلفاء و نزدیکان این خانواده بر این باور بودند که شیخ محمدعلی در اولین روز تولدش به مقامی رسیده بود که به هیچ شیخ و مرشدی نیازمند نباشد و خود به پله و پایهی مرشدی كامل رسیده بودند. ولی خداوند مقامات بالاتری را برای این مرشد جوان رقم زده بودند.تا شیخ سراج الدین در حال حیات بودند بیشتر از هر کسی به احوال شیخ محمد علی می پرداختند و گویا خودشان فرمودهاند این علی من از شیخ علی خواص و از من هم بالاتر خواهند رفت. بعد از شیخ سراج الدین سرپرستی و استادی شیخ محمدعلی بر عهدهی پدرش شیخ محمد بهاءالدین بود که اجل مهلت نداد تا سرپرستی و ارشاد پسرشان را مدتی بر دوش كشند و وفات نمودند.شیخ محمدعلی آن زمان جوانی کم سن و سال بودند ولی چون بحری خروشان و مواج از علم و شریعت و طریقت بر مسند ارشاد و جانشینی پدر نشستند و استوار و محکم در برابر مشکلات ایستادند و خداوند هم در تمامی احوال پشت و پناه این شیر مرد جان بودند.
چون شیخ محمدعلی بر جای پدر نشستند خیلی زود توانستند دلها را تسخیر کنند و از همان روزهای اول خیل مریدان برای تجدید بیعت با شیخ جوان به حضور رسیدند و خلفاء شیخ سراج الدین و شیخ بهاءالدین از اولین این جماعت بودند . شیخ اسماعیل هجیج خود تعریف نمودهاند: بعد از اینکه با شیخ محمدعلی بیعت نمودم بعضی اعتراض کردند که چطور شخصیتی عالم وعارف مثل شما که خلیفهی شیخ سراج الدین بودهاید و از نام آوران این طایفهاید به این جوان تازه رسیده روی کردهاید و خود را به دست ایشان سپرده اید؟ ولی جالب پاسخ شیخ اسماعیل که فرموده بودند: به خدا قسم که خداوند به جز این دو چشم ظاهری چشم دیگری هم به من داده که آن چشم بصیرت و دل است و با آن تمام دنیا را گشتم تا کسی را پیدا کنم و خود را به ایشان بسپارم ولی هرگز کسی را بالاتر از این جوان نیافتم.
شیخ محمدعلی حسامالدین در اول کار در روستای ته ویلی در جوار مرقد مطهر شیخ سراج الدین و شیخ بهاءالدین به ارشاد مشغول گشتند و چیزی نگذشت که خداوند به لطف وعنایت خود ایشان را یاری داد و سعادت ایشان را زیادت بخشید و خلقی فراوان به دورش جمع گشتند و به طاعت و ذکر و یاد خدا مشغول شدند .کرامات و فیوضات آشکار از شیخ حسام الدین باعث شهرت بیشتر و وسعت دایرهی محبوبیت ایشان در میان مسلمین گشت چنانکه از اطراف و اکناف ممالک اسلامی چون عراق،ایران،ترکیه،سوریه،مصر،افغانستان،پاکستان،عربستان و... از عالم و عامی،وضیع و شریف برای کسب فیوضات رحمانی در این مرکز علم وعمل در تهویلی شریف از هم سبقت می گرفتند.
بعدها شیخ حسام الدین بنا به دلایلی مرکز ارشادات خویش را از تویلی به باغهکن(باغهكۆن) در نزدیکی خرمال انتقال دادند و آنجا قبلهی مریدان و محبان شیخ گشت. باغ كن مرکز اصلی ارشاد حضرت شیخ حسام الدین بوده که خود با دستان خویش انجا را بنا نمودند و مرکز نشر علوم تصوف قرار دادند. با بنا و ساختمانی ساده ولی بسیار ماهرانه که هر بینندهای را متعجب می مود.
خانقاه حضرت حسام الدین محل تجمع مریدان شیخ بود که از بیشتر کشورها به آنجا می آمدند و مشغول سلوک و طی مراحل عرفانی می شدند و از این مکان مقدس هزاران هزار مرید تشنه، آب رستگاری نوشیدند و به حقیقت بشری رسیدند و کمال یافتند.
حضرت حسام الدین مرشدی بودند که تمامی مراحل عرفانی را در این طریقه طی نمودند و از طرف حضرت رسول (ص) به مقام ولایت کبری نائل گشتند که این مقام تنها به ایشان و حضرت امام ربانی هدیه شده است،همچونین به اقرار بزرگ مردان این طایفه حضرت حسام الدین قطب زمان بودند و بالاتر از ایشان کسی بر پلهی این نردبان نرفت.
حضرت حسام الدین غواص علم شریعت و مرشد نقشبند و چشمه ی زلال درویشان چنان مردانی را به جامعهی تصوف تحویل داد که کردستان تا ابد به افتخار آنان به خود میبالد. مردانی چون شیخ محمد بهاءالدین ثالث و شیخ گل احمد نورالدین که به ترتیب بعد ایشان بر این پله نشستند و بعد از خوداین مسند را به حضرت شیخ محمدعلی ثانیحسامالدین تحویل دادند که تنها سرو بوستان شریعت و طریقت و حقیقت و قافله سالار میدان تصوف در تمامی کردستان وعراق و ایران وترکیه و سوریه چون روز روشن نمایان و چون کوه استوار و چون خورشید روشنی بخش این طریقت گشته است. شیخ جوان بر پلهای از این نردبان رفته که امروز کسی تاب و توان رفتن به آن بالا را ندارد. و یا شیرمرد عرفان،عالم علم و عمل مرشد شریعت و طریقت حضرت شیخ عثمان سراج الدین ثانی که مجلس رندان بانوای نام ایشان خوشتر است،و هزاران هزار خلفاء و بزرگ مردان دیگری که ما از بیشتر آنها خبر نداریم و تنها گوشهای کوچک از آن مردان خدا رامی شناسیم چون:
ملا علی افندی
ملا اسعد رواندوزی
ملا طه شقلاوهای
ملا ابراهیم فراقی
ملا سید صالح الجبه
ملااحمد وحیدی بوکانی
ملامحمد رشید مدرس مریوانی
ملا محمد صادق اویهنگی
ملا سید احمد کرکوکی
شیخ معروف قرداغی
شیخ عبد الرحمن قرداغی
شیخ جمیل افندی
شیخ عبدلله شهبازی
شیخ علی اویهنگی
شیخ عارف شهبازی
شیخ عبدالحمید مدرس مریوانی
شیخ محمد دادانه
شیخ حبیب الله حسامی
شیخ حبیب الله کاشتری
شیخ ملا حسن دارالاسلام
شیخ سعید ترکی - از ترکیه
شیخ عبدالواحد - از وان ترکیه
شیخ محمد قدری نقیب - از ترکیه
شیخ عبدالعزیز مصری
شیخ اثرالدین مصری
آیه الله محمد مردوخ کردستانی
خلیفه سید طه لون
بابا مردوخ روحانی
سید احمد هویهای
محمد حیاتی - از ترکیه
این تنها گوشهای از مشایخ این طریقه می باشند که از فیوضات و ارشادات حضرت حسام الدین به مقامات عرفانی رسیده اند و از خانقاه و حجرهی این مرشد و قطب زمان درس آموختهاند و روح و روان خود را به نور آن منیر روشن ضمیر آراستهاند و خود مرشدی برای جامعه ی بزرگ تصوف به حساب آمده و سالها خدمت کردهاند. و همچون خلیفه و مریدی با ادب و حق شناس به نسبت این راه مجاهدت و از جان گذشتگی نموده اند.
حضرت شیخ محمدعلی حسام الدین در طول هشتاد سال عمر مبارکشان شست سال تمام دراین میدان به ارشاد و تبلیغ دین مبین اسلام و راه و روش حضرت مصطفی (ص) پرداختند و لحظهای کوتاهی و غفلت ننمودند. تا بلاخره در روز دوشنبه بیست و ششم ذی الحجه سال 1358 هـ.ق برابر با 1318 هـ.ش در محل خانقاه خود در باغه کن جان به جان آفرین تسلیم نمودند و خورشید فروزان علم وعمل از این جهان فانی کوچ کردند و عالم اسلام را در غم و ماتم فرو گذاشتند.
روحشان شاد وراهشان پر رهرو باد.
نظرات شما عزیزان: